----->

نوشتن
:: صفحه‌ی اصلی ::
بايگانی ماهانه
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
December 2007
January 2008
April 2008

Monday, July 23, 2007
7
«هر رويايي يك مكتوب است، و بسياري مكتوب­ها چيزي جز يك رويا نيستند.» (اومبرتو اكو)


Friday, July 20, 2007
7
در برنامه­ی تلویزیونی اخیر یک نکته جالب­ توجه­تر بود: توهین به مفهوم مقدسی به نام «انقلاب». در سرتاسر این سه دهه که از استقرار نظام جمهوری اسلامی گذشته «انقلاب» و تمام ترکیبات­اش تقدسی خدشه­ناپذیر داشته­اند و موهن­ترین صفتی که می­شد به یک آدم یا عقیده نیست داد «ضدانقلاب» بود. اما اوضاع انگار عوض شده: راوی برنامه از «ویروس» انقلاب و ضرورت از بین بردن آن سخن می­گوید! معلوم نیست نظامی که خود با یک «انقلاب» عظیم عمومی به قدرت رسیده چرا تا به این حد این مفهوم را تحقیر می­کند؟ انگار نه انگار که الان سال 1386 و اوج اقتدار جمهوری اسلامی است، انگار سی سال قبل است و یک نظام غیرانقلابی در مورد نقشه­های شوم عناصر انقلابی به شهروندان­اش هشدار می­دهد.


Friday, July 13, 2007
7
«هندی اهل بحث» را من در چهارراهی در نویدا، نزدیک دهلی، از پسرک دست­فروشی خریدم که نسخه­های غیراریژینال کتاب­های پرفروش را می­فروخت. کتاب سن، در کنار «لولیتاخوانی در تهران» آذر نفیسی و چند اثر دیگر، در فهرست آثار پرفروش بود و تکثیر غیرقانونی کتاب­ها هم بازار خود را داشت. کتاب را به یک چهارم قیمت اصلی خریدم و تازه ریکشاران­مان معتقد بود آن پسر گران­فروشی کرده: خب، این کتابی بود که «هیندوستان تایمز» خواندن آن را برای تمام هندی­ها واجب اعلام کرده بود!


Sunday, July 08, 2007
7
با خشم به گذشته بنگر ...


Saturday, July 07, 2007
7
لولي عزيز، خواستم بگويم خيلي هم خوش­حال نباش. بلند شو، خودت را در آينه­ي قدي نگاه كن: ببين چه­قدر كوچك شدي تا توانستي در آن قاب تلويزيوني جا بگيري. و يك خواهش: لطفا" ديگر درباره­ي احمدي­نژاد و اوضاع افتضاح اجتماعي و ... ننويس. نه اين كه من به تو حق ندهم، تو خودت اين حق را از خودت گرفتي. خب، آدم در ازاي چيزي كه به دست مي­آورد چيزي هم از دست مي­دهد. راستي قدر و قيمت­ات اين بود؟


Wednesday, July 04, 2007
7
دیشب نزدیک خانه دیدم ترافیک سنگینی درست شده، جمعیت انبوهی جلوی مغازه­ای صف کشیده­اند و غوغای شادی و غریو قهقهه از همه سو به گوش می­رسد: آیس­پک­فروشی افتتاح شده بود!



:: صفحه‌ی اصلی ::