چهقدر دوست داشتم (و دارم) صدا، آهنگها، و ترانههاي مهستي را.
«در كل، هر كشوري زباني را دارد كه شايستهي آن است.» (بورخس)
نتيجهي اخلاقي موعظات بنيانستيزانهي من براي شما اين است كه براي كشورهايي كه روند سكولار شدني را كه از مهمترين تأثيرات «روشنگري» اروپايي بوده از سر نگذراندهاند، يا كشورهايي كه تا به حال تنها شاهد ظهور حكومتهاي قانونمدار بودهاند، تاريخ فلسفهي غرب حوزهي مطالعاتيِ چندان نافعي نيست. مطالعهي تاريخ موفقيتها و شكستهاي تجارب اجتماعي گوناگون در كشورهاي دموكراتيك گوناگون كار بسيار نافعتري است. اگر حق با ما بنيانستيزان باشد، بهجاي تلاش براي بنا نهادن جامعه بر اساس يك بنيان فلسفي، بايد براي آموختن از پيشينههاي تاريخي تلاش كرد.