----->

نوشتن
:: صفحه‌ی اصلی ::
بايگانی ماهانه
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
December 2007
January 2008
April 2008

Monday, July 31, 2006
7 ...
یاد آر، ز شمع مرده یاد آر


Friday, July 28, 2006
7 ...
«جدی گرفتن آن­چه این­جا و اکنون نمی­تواند جدی باشد: این مهلک­ترین فضیلت مردی است که می­خواهد برتر باشد.» – فریدریش نیچه (؟)


Friday, July 21, 2006
7 نوشتن
دیشب «در جست­وجوی امر قدسی»، گفت­وگوی رامین جهانبگلو با سید حسین نصر را، خواندم. نکاتی به ذهن­ام رسید و ضمن خواندن، جای­شان را در ذهن­ام مرتب می­کردم تا فردا مقاله­یی درباره­اش بنویسم. صبح که شد فکر کردم بد نیست «زیر آسمان­های جهان»، گفت­وگوی جهانبگلو با داریوش شایگان، را هم دوباره بخوانم؛ خواندم و قدری هم به شباهت­ها و تفاوت­­های­شان فکر کردم و رفتم که مطلب­­ام را بنویسم. قبل نوشتن به تنها دوست دیرین که برای­ام مانده زنگی زدم و دقایقی در باب هردو گفت­وگو گپ زدیم. گوشی را گذاشتم و احساس کردم دیگر میلی به نوشتن ندارم. این مکالمه­ی واقعی بارها برای­ام ضروری­تر و اقناع­کننده­تر از آن مونولوگ مجازی بود. از آن­چه می­خواستم درباره­ی «در جست­وجوی ...» بنویسم فقط همین در ذهن­ام ماند که، اگر حوصله دارید این کتاب را بخوانید، گفت­وگو که نه، گفت­وگفت رقت­انگیزی است ...
زهری عزیز یک­وقتی گفته بود ما فقط وقتی وبلاگ می­نویسیم که کار بهتر یا مبرم­تری نداشته باشیم. در مورد من به­عکس بوده، آن­وقت­ها که هزار و یک دغدغه داشتم شوق بیش­تری برای نوشتن داشتم تا حالا که هیچ کاری جز رفتن سر کار، 6 روز هفته روزی 12 ساعت کار تکراری، ترجمه و ویرایش و نظر دادن در مورد معلومات مردم، ندارم. در عین این بی­کاری تصمیم گرفتم کم­تر بنویسم اما از این که این تنها مجرای ارتباطی خود با دنیای بیرون را هم محدود کرده­ام پشیمان نیستم. بدخلق و بی­حوصله ام، اما احساس می­کنم این بی­تفاوتی بهتر از آن تلاش مذبوحانه باشد – می­دانم که نباید بنویسم، گو این که نمی­توانم ننویسم.



:: صفحه‌ی اصلی ::